✿دردانه های بهشتــــــــی✿

هفت سال گذشت از مادرانگی من ... هفت سال گذشت از روزی که بدنیا آمدی ... پسرم میلاد توشیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست. میلادتو معراج دستهای من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم     علی جان تولدت مبارک... ...

4 روز تا اربعین... میگن آدمها دو دسته اند: دسته ی اول :اونایی که کربلا رفتند دسته ی دوم :اونایی که کربلا نرفتند...!   حسین جان پیش چشم های تو همه ی شعورم ؛ بدون " واو " می شود -*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* نیوتن ِ بیچاره جاذبه ی آسمان را ندیده بود ٬ وگرنه در چشمش سیبی که به زمین می افتاد٬ ماجرای خنده داری بیش نبود ... نیوتن ِ بیچاره حتی سعادت نداشت صدای روضه خوان را بشنود ٬ آن هنگام که می خواند : حسین خون های گلوی اصغر را به آسمان پاشید و چیزی به زمین باز نگشت ... نیوتن ِ بیچاره جاذبه ی آسمان را ندیده بود ... -*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* پ.ن : قائم! عمود بتا...

سلام از امروز تصمیم گرفتم وبلاگ پسملی و دخملی رو ادغام کنم احساس میکنم اینجوری تمرکز بیشتری دارم و راحتترم دوستای عزیزم که تو وبلاگ پسرم پیوند هستن هم، اینجا منتقل میشن راستی میخوام پست هام و رمز دار کنم و اگه رمز خواستین میتونین تو همین پست برام کامنت بذارین درضمن چون رمز پستها متفاوته ، رمز مربوط به هر پستی که خواستید عنوانش رو هم ذکر کنید دوستتون دارم دوستای نی نی وبلاگی ...